من پرستارم
میدانی؟؟ تمامی آخر هفته ها که تو به گردش و میهمانی میروی، من n بار شیفتم.
بارها لحظه تحویل سال نو را
بارها مسافرت با خانواده را
بارها دوری از خانواده در شرایط بیماری و جراحی آنها را
بارها دیدن لحظات شادی و غم عزیزانم را
از دست داده ام...
من پرستارم
پرستار تو، پرستار او
اما گاهی پرستار کودک خود نبوده ام و طفل بیمارم را در خانه رها کرده ام به اجبار...
چون باید از یک ماه قبل بیماری فرزندم را حدس میزدم، تا بتوانم کنارش باشم!!!
من پرستارم
من اگر نباشم، بیمار در اثر عدم مراقبت میمیرد
ظاهرا من کلید گمشده ی چرخه ی درمانم که به هیچ قفلی نمیخورد!
آنقدر مرا در ابراز وجود سرکوب کرده اند
که حتی انگیزه ای برای به روز کردن سوادم ندارم.
سوادی که یک روز سرلوحه خدمتگزاریم میدانستم.
اینجا کسانی فرمانروایی میکنند که فریاد میزنند ما رئیسیم و تو حتی گاهی مجری هم نیستی!
حقوق و درآمدم مطابق زحماتم نیست...
اضافه کاری ام زیاد
درآمدم کم
انگیزه ام کمتر و کمتر
تنها پاسخی که میشنوم این است
"اجرت با خدا"
عوضش در آن دنیا خوشبختی!
من پرستارم..
.: Weblog Themes By Pichak :.